وقتی به آگاهی میرسی دیگه دنبال خیلی چیزا نمیری 

آگاهی «رها کردن » یکی از مهم ترین علومیه که هر فردی باید یاد بگیره..

میدونم الان با خودتون میگین که ای بابا اینم داره از این چرت و پرتا میگه 

میدونم چون خودمم قبلا جای شما بودم

ولی الان که رها کردم 

الان که همه چی رو در اوج خواستن رها کردم

فهمیدم که چقدر همه چیز میتونه ساده باشه

چقدر وقتی خودتو قفل و زنجیز کردی به یک چیز همه چیز دردناکه

چقد همه چیز میتونه بهت حس بدی بده

چقددنیا برات بدون اون چیز تیر ه و تاره

اون چیز میتونه هرچیزی باشه ها

من شده حتی به یه تیکه از یک گل هم وابسته بودم و خودمو قفل و زنجیر کرده بودم بهش 

نمیتونستم رهاش کنم 

نمیتونستم ترکش کنم 

نمیتونستم بندازمش دور 

اما وقتی که رهاش میکنی یهو به خودت میای و میبینی که کار سختی هم نبود 

اصلا با خودت میگی این چی بود که من انقدر بهش چسبیده بودم ؟

درسته که یادگاری از یک روز خیلی قشنگ بوده ولی مگه با دور انداختنش چیزی رو از دست دادی ؟

یا خاطره اون روز از ذهنت پاک شده ؟

یا همه چیز رو فراموش کردی؟

قطعا نه ، تو فقط از بند یک چیز خودت رو رها کردی و همه چیز رو توی ذهنت نکه داشتی 

تو میتونی در مواجه با هر چیزی که در بندشی همین کارو کنی 

تا زمانی که در بند چیزی باشه کنترل تک تک امور زندگیت رو به دست اون چیز سپردی

مثل من که کنترل همه چیزم توی دستاش بود 

دیگه هیچ قدرتی نداشتم 

دیگه هیچ کنترلی روی هیچ کدوم از کارام نداشتم 

دیگه نمیتونستم درست تصمیم بگیرم

درست زندگی کنم 

درست فکر کنم 

درست بخندم 

درست گریه کنم

...

خلاصه که رها کن دوست من

رها کن